♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

sms love

 

 

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم/اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم/یا چشم بپوش از من و از خویش برانم /یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم


میگن عاشقا عشقشونو زیبا میبینند،این دفعه که دیدمت خیلی زیبا شده بودی،نمیدونم تو هر دفعه داری زیباتر میشی یا من عاشق تر!


گر نفسی بودنیست دگرنیست دگر/هم قفسی بود نیست دگر نیست دگر


زندگی مثل یک بستنی است ازان لذت ببرید پیش ازانکه اب شود


میگن شیشه عمرآدما اگه خیس بشه،عمرشون کم میشه!میدونستی چشمات شیشه عمرمه


خداحافظ گل لادن،تموم عاشقا باختن:هم ازگریه،هم ازعشق،چه زندونی برام ساختن


اگر در صحنه زندگی به ناگه یکی از تارهای سازت پاره شد اهنگ زندگی را چنان ادامه بده که هیچ کس نداند بر تو چه گذشته است


لحظه لحظه تو رو خواستم ولی من روندیدی به تو تکیه داده بودم ولی تو ازم بریدی


بازم بی قرارمو دلواپس نگاه تو/تموم هستی منی بمون همیشه پیشه من/اگه شدم عاشق تو نزار که بی تاب بمونم/لالایی شبام تویی نزار که بی خواب بمونم 

ادامه مطلب ...

کوچک که بودیم...

 
کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش
را از نگاهش می توان خواند
کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلبها در چهره بود
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست
سکوتی را که یک نفر بفهمد
بهتر از هزار فریادی است که هیچ کس نفهمد
سکوتی که سرشار از ناگفته هاست
ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد
دنیا را ببین ...




من در حرارت تو نفس میکشم . در شکنجه های تو جان می یابم .......

@ @

/\__/\ @ @ !! ""^""

 ==o00==00o== ===========

داستان گل خانم

همه مرا مى شناسن موهام از ته تراشیده و ژاکت عنابى بافت دست تو را به تن دارم با دیدن هرماشین پلیس شروع می کنم به دویدن چه بارون باشه چه آفتاب گرم تابستون می دوم تا جایى که جان دارم خب چاره ی دیگه ای هم ندارم باید تو را پیدا کنم درسته که دسته گلم را نمى بینى اما بوى اون را که می فهمى وقتى همراه آب فرو بیاد توى خاک سوى تو و به تو برسه بعد مامورها که گاهى کم هستند گاهی زیاد سر به سرم میذارن توى خیابون تا مرا مى بینن پا مى چسبونن به گاز اونوقت من می دوم راننده پا از روى گاز بر میداره یواش می رونه می دوم تا بیام به چند قدمى شان برسم شوفره یواش پا میذاره باز روى گاز میدوم تندتر میرن تندتر میدوم فکر میکنن میخوام دست بکشم به شیشه غش غش میخندن لاى خنده دماغ میمالن



ادامه مطلب ...

قبل از ازدواج

قبل از ازدواج

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید


پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.


دختر: می‌خوای از پیشت برم؟


پسر: حتی فکرشم نکن!


دختر: دوسم داری؟


پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!


دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟


پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟


دختر: منو می‌بوسی؟


پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.


دختر: منو می‌زنی؟


پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!


دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!


پسر: بله.


دختر: عزیزم!

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید


دنیا...

دنیا را بد ساخته اند ........
. کسی را که دوست داری،تو را دوست نمی دارد .
کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد
به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است....

... زندگی یعنی این
"دکتر علی شریعتی

اسس

به نام ستاره ی شب تاریکم…یک شب خوب تو اسمون…یک ستاره چشمک زنون…خندیدو گفت کنارتم تا اخرش تاپای جون…ستاره ی قشنگی بود.اروم و نازو مهربون…ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون…اما زیادطول نکشید عشق منو ستاره جون…ماهه اومدستاره رو دزدیدو برد نامهربون… ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی هم زبون… حالا شبا به یاد اون چشم میدوزم به اسمون 

 

----------------------------------------------------------------- 

 

هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود اگر کسی تو را آنطورکه میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعی کسی است که دستهای تورابگیردولی قلب تورالمس کند بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگزبه اونخواهی رسید  

 

----------------------------------------------------------------------------------- 

 

به نام آنکه بر وجود انسان دمید  

و به نام آنکه دل را آفرید

تا پدیده ای چون عشق را معلول آن کند

پس به نام پروردگار عشق و

به نام پروردگار هستی

سلام به همه دوستان عزیز

 

 ------------------------------------------------------------------ 

 

خیلی ها نفرین میکنن … تلافی میکنن… اما نه … نفرین من … الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره … تلافی من …. میرم تا به اون برسی … سره راهت نباشم … را): ستی … قد من دوست داره  

 

--------------------------------------------------------------------------- 

 

سلام ای غروب غریبانه ی دل

سلام ای طلوع سحرگاه رفتن

سلام ای غم لحظه های جدایی

خداحافظ ای  شعر شب های روشن

خداحافظ ای شعر شب های روشن

خداحافظ ای قصه ی عاشقانه

خداحافظ ای ابی روشن عشق

خداحافظ ای عطر شعر شبانه

خداحافظ ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته

تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را میسپارم به دلهای خسته

تو را میسپارم به مینای مهتاب

تو را میسپارم به دامان دریا

اگر شب نشینم

اگر شب شکسته

تو را میسپارم به رویای فردا

به شب میسپارم تو را تا نسوزد

به دل میسپارم تو را تا نمیرد

اگر چشمه ی وازه از هم نخشکد

اگر روزگار این صدا را نگیرد

خداحافظ ای بر غبار دل من

خداحافظ ای سایه سار همیشه

اگر سبز رفتی

اگر زرد ماندم

خداحافظ ای نو بهار همیشه

 

------------------------------------------------------------------------------------ 

 

عشق واقعی مارمولک

 

 

شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد.خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است.دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد .وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ چهار سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!چه اتفاقی افتاده؟
مارمولک ۴ سال در چنین موقعیتی زنده مونده !!!در یک قسمت تاریک بدون حرکت.
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.تو این مدت چکار می کرده؟چگونه و چی می خورده؟
همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد .!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
چهار سال مراقبت. چه عشقی ! چه
عشق قشنگی!!!
اگر موجود به این کوچکی بتواند عشق به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حدی میتوانیم عاشق شویم اگر سعی کنیم

جرم عشق

 
به جرم عشق تو گر می زنند بر دارم گمان مبر که از عشق تو دست بر دارم 


مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست که با وجود تو از هر چه هست بیزارم


 از ان سبب که زبان راز دل نمی داند حدیث عشق تو را بر زبان نمی آ رم... 

اس

ای عشق مدد کن که به سامان برسیم

چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم

یا من برسم به یار و یا یار به من

یا هردو بمیریم و به پایان برسیم 

 

------------------------------------------------- 

 

سلام سلامی از قلب شکسته از قلبی دور افتاده همچون کبوتری سبکبال که دراسمان عشق به پروازدرامده است سلامی به بلندای اسمان و به زلال و خلوص چشمه ساران سلامی به لطافت گرمای بهاری سلامی همچو بوی خوش اشنایی سلامی بر خواسته از دل و نشسته بر دل
 

-------------------------------------------------------------------

داستان عشقی - لنا

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و…

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق… ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهی شو حفظ کنید

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری…

ادامه مطلب ...

دادگاه

((دادگاه حضرت ادم ))

 

نامت چه بود ؟آدم

 

فرزند؟من رانه پدر ونه مادری.بنویس اولین یتیم خلقت.

 

محل تولد؟بهشت پاک

 

ایتک محل سکونت؟زمین خاک

 

آن چیست بر گرده نهادی؟امانت است

 

قدت؟روزی چنان بلندکه همسایه خدا.اینک به قدر سایه بختم به روی خاک

 

اعضای خانواده؟حوای خوب و پاک.قابیل خشمناک.هابیل زیر خاک

 

روزتولدت؟روزجمعه.به گمانم  روز عشق

 

رنگت؟اینک فقط سیاه .زشرم چنان گناه

 

چشمت؟رنگی به رنگ بارش باران که ببارد زآسمان

 

وزنت؟نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست نه چنان وزین که نشینم بر

 

این خاک

 

جنست؟نیمی مرا زخاک نیمی دگر خدا

 

شغلت؟در کار کشت امیدم

 

شاکی تو؟ خدا

 

نام وکیل ؟ آن هم خدا

 

جرمت؟یک سیب از درخت وسوسه

 

تنها همین؟همین!!!!! 

حکم ات؟تبعید در زمین

 

همدست در گناه؟حوای آشنا

 

ترسیده ای؟کمی

 

از چه ؟که شوم اسیر خاک

 

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟بلی

 

که؟گاهی فقط خدا

 

داری گلایه ای؟دیگر گلایه نه؟ولی....

 

ولی چه؟حکمی چنین آن هم یک گناه!!؟

 

دلتنگ گشته ای ؟زیاد

 

برای که؟تنها خدا

 

آورده ای سند؟بلی 

چه؟دوقطره اشک

 

داری تو ضامنی؟بلی

 

چه کسی؟تنها کسم خدا

 

در اخرین دفاع؟می خوانمش که چنان اجابت کند دعا

حروف الفبا تغییر کرد _بدو بیا تموم شد

الفبا از پ ، و ، ل شروع میشه ،بابا دیگه آب نمیده چون اداره آب و فاضلاب آب رو قطع کرده ،دهقان فداکار پیر شده و دنبال چندر غاز مستمری از این اداره میره تو اون اداره، مرغا هورمون خوردن وخروس شدن، خروسا مامانی شدن برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، سن ازدواج مرغا بالا رفته دیگه تخم نمی کنند،چوپان دروغگو عزیز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن. مامانشونم دو سه روزیه رفته تایلند گیساشو ببافه، دارا و سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، کوکب خانم رفته یه ماکروفر سامسونگ خریده و دیگه حوصله مهمونداری رو نداره و جواب تلفن رو هم نمیده، کبری موهاشو مش کرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خریده مسافرکشی می‌کنه، آرش کمانگیر معتاد شده و دیگه سنگ هم نمی تونه پرت کنه، شیرین، خسرو و فرهاد رو پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و موتور خریدن میرن کیف قاپی،پتروس از بس با دوست دختراش چت کرده انگشت درد گرفته و دیگه نمی تونه انگشتشو بکنه تو سوراخ سد، خانواده آقای هاشمی دیگه بنزین ندارن برن مسافرت در ضمن دل خوشی هم از راه و سفر ندارن چون آخرین باری که تو راه گوشت کبابی خریدن چوپان دروغگو گوشت خر بهشون فروخته  

 

*************نظر فراموش نشه*************