تو در همه جا خانه داری . در هر جا که زیبایی هست و مهربانی ، هر جا که دامنی از ستاره ها هست و صفایی که گرمی آفتاب را نشانه دارد . هر جا که وسعت فراوانی از
گل های سرخ را در خود دارد ، تو در قلب من هم خانه داری
اگر عاشق کسی باشی حتی اگر سالها هم نبینیش از یادت نمیره اگه دیدی از یادت رفت بدون عاشقش نبودی فقط بهش عادت کرده
بودی حالااگر من تو رو هزار سال هم نبینم از یادم نمیری..
کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست!!!؟؟؟
الگوهای غربی در بین جوانان ایرانی !, جوانان ایرانی, خالکوبی, رابطه دختر و پسر, س, عکس پسر, عکس پسر ایرانی, عکس پسر تهرانی, عکس پسران زیبا, لباس مارک دار خارجی, مانکن های پسر ایرانی, مدل لباس ایرانی, مدل های پسر ایرانی, پسر ایرانی, پسر ایرانی خوشگل, پسر تهرانی, پسر خوشگل ایرانی, پسر خوشگل تهرانی, پسر فشن ایرانی, پسران ایرانی
گفت: سلام!
گفتم: سلام!
معصومانه گفت: می مانی؟
گفتم : تو چطور؟
محکم گفت: همیشه می مانم!
گفتم: می مانم.
روزها گذشت. روزی عزم رفتن کرد. گفتم: تو که گفته بودی می مانی؟!
گفت: نمی توانم! قول ماندن به دیگری داده ام .... باید بروم!
پی یر امید یار در سال 1967 متولد شد. پدر او ایرانی الاصل و فارغ التحصیل رشته پزشکی و مادر او که تبعه فرانسه است از رشته زبان شناسی دانشگاه سوربون فارغ التحصیل شده است. آنها زمانی که (پی یر) تنها شش سال داشت ایران را به قصد یافتن مکان بهتری برای تحصیل فرزندانشان ترک کردند.
پی یر علاقه زیادی به کامپیوتر داشت. در زمانی که در واشنگتن در کلاس هفتم تحصیل می کرد مدام از کلاس های ورزشی فراری بود. به سراغ کمدی می رفت که معلم علوم یک رادیو ارزان قیمت در آن گذاشته بود و وقتی که همکلاسی او مشغول بازی بودند، او در حال گوش دادن به برنامه آموزش کامپیوتر بیسیک بود.
به خاطر موقعیت کاری مادرش کلاس هشتم و نهم را در هاوایی گذراند. وقتی پی یر به واشنگتن برگشت مقطع Apple II را به پایان رساند و در برنامه پاسکال شرکت نمود. پی یر اولین درآمدش را با استفاده از مهارتش در کار با کامپیوتر و با فهرست کردن کارت های کتابخانه مدرسه اش به ازای 6 دلار در هر ساعت به دست آورد.
در مورد دوران تحصیلش می گوید: «من شاگرد خجالتی و ناموفقی در دبیرستان بودم». امید یار در اواسط 1980 وارد دانشگاه تافتز در نزدیکی بوستون شد. در این زمان جهان در شرف انفجار تکنولوژی بود و او مشتاقانه در رشته کامپیوتر تحصیل می کرد.
پی یر به برنامه Apple علاقه زیادی داشت. این برنامه در آن زمان اهمیت زیادی داشت ولی بعد از مدتی اهمیت خود را از دست داد و برنامه PC در کارگاه کامپیوتری تافتز رواج پیدا کرد. امیدیار برای اعتراض به این روند از کارگاه تافتز بیرون آمد و به تنهایی شروع به کار با کامپیوتر کرد. سرانجام اولین برنامه اش را با نام Mac نوشت.
منبع : http://www.tehranema.net
ناز آن چشمی که سویش مال ماست / ناز آن دوستی که قلبش یاد ماست . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
برای دیدن تو ، چشم میکند گدایی / به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
گرچه ما خوابیده اندر سایه ایم / در رفاقت تا قیامت پایه ایم . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
یاس بوی مهربانی میدهد / عطر دوران جوانی میدهد
یاس ها یاد آور پروانه اند / یاس ها زندگی بخش خانه اند . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
دلم زیبا ترین دل هاست امروز / درون این دلم غوغاست امروز
دلم را در طبق بنهاده بودم / دهم آن را به دست یار امروز . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
خنده بر خاری من ای گل بی خار مزن / من به پای تو نشستم که چنین خار شدم . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
در عالم رفاقت محبت تقدیمت میکنم، تا در بیگانگی فردا فراموشم نکنی . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
سکوتی بود بر قلبم که با آن میزدم فریاد / اگر از شهر غم رفتی ، مرا هرگز مبر از یاد . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
روزگاری جاده بودم ، جاده ای غرق تردد / جاده ای کز رفت و آمد ، لحظه ای خالی نمیشد
من که بسیاری غریبان را به آبادی رساندم / عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهایی خود . . .
ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ اس ام اس عاشقانه ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ ღ♥ღ
بیا تا پرواز اعتماد را با هم تجربه کنیم ، وگرنه میشکنیم بال های دوستی مان را . . .
اگه تا روز قیامت داشتنت نباشه قسمت / چم به راه تو میمونم با دلی پر از صداقت . . .
اول از همه یه تست روانشناسی مر بوط به عشق و دوستی میذارم...
۱-شما دارید به طرف خونه کسی که دوسش دارید میرید...
ودوراه وجود دارد یک کوتاه وسریع شما را به مقصد میرساند ولی خیلی خسته کنندس دومی بلند وطولانی اما پر از مناظر زیبا شما کدومو انتخاب میکنید.....
۲-در راه ۲ بوته گل رز میبینید یکی قرمز و دیگری سفید شما تصمیم میگیرید ۲۰ شاخه از گل را برای او ببرید چند شاخه سفید وچند شاخه قرمز میبرید.........
۳-بلاخره شما به در خانه او میرسید یکی از افراد خانه در را باز میکند شما خودتان او را خبر میکنید یا به ان شخص میگویید اورا صدا کند؟
۴-شما وارد اتاق میشوید اما کسی در اتاق نیست پس رزها را همان جا میگذارید.شما رزها راترجیح میدهید لب پنجره بگذارید یا روی تخت؟
۵-شب میشود شما هر کدام در اتاق جداگانه ای میخوابید صبح زمانی که بیدار شدید به اتاق او میروید به نظر شما او خواب است یا بیدار؟
۶-وقت برگشت به خانه است ایا راه کوتاه و ساده را انتخاب میکنید و یا ترجیح میدهید از راه طولانی تر و جالب بروید؟
با صراحت و صداقت تمام به سوالات جواب بدید ودر اخر پاسخ را بـــــــــــــــــــــــبیــــــــــــــــــــــــــــــــــــنیـــــــــــــــــــــــــــــــد....
ادامه مطلب ...
پیغام عاشقانه: عزیزم، قبل از خواب، به یاد من مسواک بزن
.
.
.
در یک روز خزان پاییزی پرستویی را در حال مهاجرت دیدم به او گفتم : چون به دیار یارم می روی به او بگو دوستش دارم بهار سال بعد پرستو نفس نفس زنان آمد و گفت : دوستش بدار ولی منتظرش نمان
.
.
.
جدید ترین جمله عاشقانه : بنزین نگاهت رو برای قلبم سهمیه بندی نکن
.
.
.
آنگاه که چشمم به چشمان شماها افتاد چمن ها حرکات موزون کردند و ستاره ها آنقدر خاموش و روشن شدند که سوختند و کلاغها عاشقانه شروع به قار قار کردند و خلاصه از این تشکیلات ... ای تک ستارگان آسمان بنده ولنتاین را بهتان تبریک می گویم و از عشقهای عزیزی که اسمشان از این لیست جا افتاد عاجزانه معذرت می خواهم . شاهزاده اسب رویاهای شما
.
.
.
تفاوت های مرد و زن!
ریاضیات عشق
یک مرد زیرک + یک زن زیرک = روابط عاشقانه
یک مرد زیرک + یک زن ابله = ماجرای جنسی
یک مرد ابله + یک زن زیرک = ازدواج
یک مرد ابله + یک زن ابله = آبستنی
.
.
.
ادامه مطلب ...
می خوام عکسمو به عنوان یادگاری بهت بدم
فقط یه شرط داره: وقتی بهش نگاه می کنی با چاقوی تیز پرتقال نخوری
-----------------------------
کاش تو چایی بودی و من قندون، من خودمو فدات می کردم تا تو تلخی زندگی رو احساس نکنی.
-----------------------------
در کوچه های عشق دنبال تو می گشتم / حقیقت شب بود ترسیدم و برگشتم!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نه در رفتن حرکت بود ، نه در ماندن سکون ، شاخه ها را از ریشه جدایی نبود ، و باد سخن چین با برگ ها رازی چنان نگفت که به شاید ، دوشیزه عشق من مادری بیگانه است ، و ستاره پر شتاب بر مداری معیوس جاودانه می گردد . (احمد شاملو)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیلی ” دختر فقیر و یتیمی بود که با مادر پیر و مریضش در یک خانه پنجاه
متری که در کلیسا به طور موقت در اختیارشان گذاشته بود زندگی
میکرد<<امیلی>> هر روز از صبح تا غروب در یک کارخانه به سختی کار
میکرد تا فقط بتواند شکم خودش و مادرش را سیر کند.یک روز زمستانی وقتی او
خسته و سرمازده از سر کار به خانه برگشت ،نامه ای بدون تمبر و مهر و امضا
زیر در خانه شان مشاهده کرد که رویش نوشته شده بود:<<امیلی عزیز تا یک
ساعت دیگر من به دیدنت می آیم ،لطفا برایم شام حاضر کن!از طرف خداوند>>
ادامه مطلب ...