♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

تفاوت عشق و هوس در ارتباط دختر و پسر و ازدواج

 – عشق معطوف به غیر از خود است. در حالیکه محور هوس خود فرد و لذت اوست. جملات زیر را مقایسه کنید:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات می میرم 
                                                                              
- (برای من) هیچکس مثل تو نمیشه
- ( من ) همیشه به فکر توام
-( من) را فراموش نکن
- ( من ) از تو رنجیدم
در حالیکه در عشق، توجه به حالتها و لذتهای خود نیست. و خواست و شرایط معشوق جایگزین خودخواهی فرد می شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای 

ادامه مطلب ...

هر چه گویم ...

هر چه گویم عشق را شرح و بیان              چو به عشق آیم خجل باشم از آن

 

ای قناعت توانگرم گردان                          که ورای تو هیچ نعمتی نیست

 

کنج صبر اختیار لقمان است                    هر که را صبر نیست حکمت نیست

 

گر گزندت رسد زخلق مرنج                        که نه راحت رسد زخلق نه رنج

 

از خدا دان خلاف دشمن و دوست                 که دل هر دو در تصرف اوست

 

خواهی که خدای بر تو بخشد                          با خلق خدای کن نکویی

 

همراه اگر شتاب کند در سفر تو نیست           دل بر کسی مبند دلبسته تو نیست

 

 همراه اگر شتاب کند در سفر تو نیست دل بر کسی مبند دلبسته تو نیست

 

                                                                          سعدی

ادامه مطلب ...

عشق یعنی...!

 

 

عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان

وقتی که عاشقم

 

 

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بودتو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت  درست مث دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یکم عاشقی و نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه گذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود و نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید الک دولک بود
نه باورم نمیشه  که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو گل دنیا تک بود
قصه با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلبم مث نمک بود...

واحه ای در لحظه

 

 

به سراغ من اگر می آیید ،
پشت هیچستانم .
پشت هیچستان جایی ست.
پشت هیچستان رگ های هوا ، پر قاصدک هایی ست
که خبر می آرند ، از گل واشدۀ دور ترین بوتۀ خاک .
روی شن ها هم ، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپۀ معراج شقایق رفتند .
پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است ;
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود ،
زنگ باران به صدا در می آید .
آدم اینجا تنهاست
و در تنهایی ، سایۀ نارونی تا ابدیت جاری ست .
 
به سراغ من اگر می آیید ،
نرم و آهسته بیایید ، مبادا که ترَک بردارد
چینی نازک تنهای من

منبع : metallica1.blogfa.com

نشانی

 

 

خانه دوست کجاست ؟ در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟

قشنگ ترین ها

 

 

عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست .تاکسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست.عاشقی مقدور هر عیاش نیست،غم کشیدن ص

انعت نقاش نیست.

خدا تنها معشوقی است که عاشقانی داردکه هیچ یک ازبودن دیگری ناراضی نیست وهیچگاه یکی از آنها معشوقش راتنها برای خود نمی خواهد.

 

کنار پنجره برو حریر غمش را کنار بزن مراخواهی دید بابغض کویری که غرق درعصاره ی انتظار پشت دیوار دردهایم  نشسته ام.

 

 خداحافظ !همین حالا .همین حالا که من تنهام.خداحافظ به شرطی که بفهمی ترشده چشمام.خداحافظ کمی غمگین .به یاداون همه تردید.به یاد آسمونی که منو ازچشم تو میدید.اگه میگم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس،نه اینکه میشه باور کرد.دوباره آخر جاده اس.خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها.بدونی بی تووباتوهمینه رسم این دنیا .خداحافظ همین حالا .خداحافظ

زیبا ترین عاشقانه ها

 

 

یادمان باشد اگر شاخه گلی راچیدیم،وقت پرپرشدنش سوزونوایی نکنیم پرپروانه.

شکستن هنر انسان نیست ،اگر شکستیم زغفلت من ومایی نکنیم،یادمان باشد سر سجاده ی عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم.

من از نهایت شب حرف میزنم ،من از نهایت تاریکی،واز نهایت شب، اگر به خانه من آمدی پس ای مهربان برای من چراغ بیاور ویک دریچه  که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم.

 

ادامه مطلب ...

حرف های قشنگ

 

 

خنده ی آدما همیشه از دل خوشی نیست.گاهی دل شکستن کمتر از ادم کشی نیست،گاهی دل آنقدر تنگ میشه که گریه هم کم میباره ،دل هم سر به دیوار میزنه پس از یه حرف ساده هم گاهی چقدر غم میباره.

 

کاش میشد قلبها آباد بود کینه وغمها به دست باد بود،کاش میشد دل فراموشی نداشت نمنم باران هم آغوشی نداشت،کاش میشد گم شوند این کاشهای زندگی پشت نقاب بندگی،کاش میشد کاشها مهمان شوند در میان غصه ها پنهان شوند،کاش میشد آسمان رنگین نبود ردپای قهروکین رنگین نبود،کاش میشد روی خط زندگی! باتو باشم تا نهایت سادگی!

 

اگر میدانستم در پس هر خنده ای گریه ای وجود دارد هرگز نمیخندیدم واگردرپس هرسلامی،خداحافظی هست هرگزسلام نمیکردم،واگر میدانستم درپس هر آشنایی جدایی وجود دارد ،هرگز آشنایت نمیشدم،

وحالا !که خندیدم ،سلامت کردم،وآشنایت شدم دوست دارم ،هرگز فراموشت نخواهم کرد.

جدید ترین عاشقانه ها

 

 

اگه من و تو دوتا برگ باشیم، هنگام خزان من زودتر از تو میشکنم تا زمانی که می‌افتی در آغوشم بگیرمت

www.taranome-ashk.blogfa.com

در ساحلی نشسته بودم ناگهان صدایی به من گفت بنویس گفتم قلم ندارم گفت استخوانت را قلم کن گفتم جوهر ندارم گفت خونت را جوهر کن گفتم کاغذ ندارم گفت پوستت را کاغذ کن گفتم چه بنویسم گفت بنویس {عشق من دوستت دارم}

www.taranome-ashk.blogfa.com

دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هم جدا می شو

www.taranome-ashk.blogfa.com

چشم هایم را به آسمانی که خدایت در آن است دوخته ام و دستهای خسته ام را سوی او ‏دراز کرده ام و از تو می خواهم که بیایی و مرا از عطر نفسهایت لبریز کنی بیایی و مرا به ‏سرزمین آب های نقره ای ، به سرزمین آرزوها ببری و امشب باز به گذشته مینگرم آنجا ‏که در اوج نا امیدی سر راهم قرار گرفتی و با نگاهت قلب یخ بسته ام را گرما بخشیدی و ‏امشب چون گذشته تمام حرفهایم برای توست آه...پس کی می آیی چشمهای خسته ام ‏انتظار آمدنت را می کشند؟

با حال و قشنگ تزین جمله ها

 

 

شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی... سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی

میدونی فرق لبخند تو با لبخند من چیه ؟ تو وقتی شادی میخندی،من وقتی تو شادی میخندم  

ه همه لبخند بزن اما با یک نفر بخند همه را دوست داشته باش اما به یک نفر عشق بورز تو قلب همه باش اما قلبت همیشه برای یه نفر باشد 

 در دنیای بچه ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم برنده هست ولی در دنیای بزرگتر ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم بازنده است 

 

راش بنویس دوستت دارم آخه میدونی.آدما گاهی اوقات خیلی زود حرفها شونو از یاد میبرن ولی یه نوشته ، به این سادگیها پاک شدنی نیست.اگرچه پاره کردن یک کاغذ از شکستن یک قلب هم ساده تره...ولی بنویس...  

یکى از استادان رشته ى فلسفه ، در یکى از دانشگا هها وارد کلاس درس مى شود و به دانشجویان می گوید می خواهد از آنها امتحان بگیرد ، بعدش صندلى اش را بلند می کند و می گذارد روى میزش ، و می رود پاى تخته سیاه ، و روى تابلو ، چنین مى نویسد : ثابت کنید که اصلا این " صندلى " وجود ندارد ! دانشجویان ، مات و منگ و مبهوت ، هر چه به مغز شان فشار می آورند و هر چه فرضیه ها و فرمول هاى فلسفى و ریاضى را زیر و بالا می کنند ، نمى توانند از این امتحان سر بلند بیرون آیند . تنها یک دانشجو ، با دو کلمه ، پاسخ استاد را می دهد . او روى ورقه اش می نویسد : کدام صندلى ؟؟

زیبا ترین ها

 

 

اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تو را از خدا می گرفتم اگر سنگ بودم به هر جا که بودی سر رهگذار تو جا می گرفتم اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب باممان می نشستی اگر سنگ بودی به هر جا که بودم مرا می شکستی، می شکستی  

من از کجای تو شروع شدم در امتداد لحظه ای که امتداد تو بود از درون تو گذشتم، در درون تو زاده شدم چون حوا که از دنده ی آدم بیرون آمد خودم را تنها یافتم میان فاصله ای از خودم، تا سایه های تو *** غم هایم آشنا با من نفس می کشند با حادثه های معمول از حوادث عبور می کنند از فضاهای رنگی به جستجوی بیرنگی آهنگ بی صدای بودن، بودم یا طنین ترانه ای در دور *** کلاه تو بزرگ بود و پر سایه و من و سبزهای کوچک، در انتظار نور سوار بر خیالات خودم بودم که بادی وزید و پلکهایم در افق گم شد با سکوت *** در چشمانت سؤالی بود نوری که از مردمکهایت می ریخت پریدن پرنده ای از میان پلکهایت در چشمانت سوال... و من که بی تفاوت از کنارت عبور کردم  

خدایا من در کلبه ی حقیرانه ی  خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری من چون تویی دارم و تو چون خود نداری.  

من عاشق چشم توام تو مبتلای دیگری دارم به تقدیر خودم عمری عادت میکنم گفتی محبت کن برو باشه خداحافظ ولی رفتم که تو باور منی دارم محبت میکنم .  

عشق با هم زیر باران ایستادن و خیس شدن نیست عشق ان است که یکی برای دیگری چتری شود و او هیچگاه نفهمد که چرا خیس نشد.

جمله های قشنگ

 

 

اگه فکر میکنی که رفتنت باعث شکستنم میشه ؛ اگه فکرمیکنی که بعد ازرفتنت اشک میریزم ؛ اگه فکرمیکنی که بانبودنت لحظه هام خالی میشن؛ اگه فکرمیکنی که هرلحظه دلم برات تنگ میشه؛ اگه فکرمیگنی که بی تومیمیرم؛ درست فکرمیکنی تو که میدونی نبودنت رو تاب نمیارم پس بــــــــــــــــــــــــــــــــــمــون  

 می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی...بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی...بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی...نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی...بخاطر نمکی که بر زخمم گذاشتی...و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی

 

عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیه ؟ دوستی گفت : من دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی . من آنها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ  

 هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا اونقدر کوچیکه که توش دوتا دل کنار هم جا نمیشه... ولی اگه دل بستید هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا اوقدر بزرگه که پیداش نمی کنی

 

 وقتی کوچیک بودیم دلمون بزرگ بود ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دلتنگیم ............کاش کوچیک می موندیم تا حرفامون رو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفمون رو نمیفهمه

عشق نمی پرسه !!!

 

 

عشق نمی پرسه اهل کجایی ، فقط میگه تو قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چرا دور هستی فقط میگه همیشه با من هستی . عشق نمی پرسه که دوستم داری فقط میگه : دوستت دارم
 
درشهرعشق قدم میزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خیلی تعجب کردم تاچشم کارمی کردقبربودپیش خودم گفتم یعنی این قدرقلب شکسته وجودداره؟یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهای روی قبرراکنارزدم که براش دعاکنم وای چی میدیدم باورم نمیشه اون قلبه همون کسیه که چندساله پیش دله منو شکسته بود
 سرکلاس دو خط سیاه موازی روی تخته کشید!! خط اولی به دومی گفت ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم ..!! دومی قلبش تپید و لرزان گفت : بهترین زندگی!!! در همان زمان معلم بلند فریاد زد : " دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند مگر آنکه یکی از آن دو برای رسیدن به دیگری خود را بشکند !!
 
عشق تنها برای یک بار می اید و برای تمام عمرش می اید عشق همان بود که به تو ورزیدم حقیقتا همان یک بار حقیقتا همان یک بار و از بس بدان اویختم تا همیشه همه ی زندگی ام با ان بیش خواهد رفت بس تا همیشه عا شقت می مانم
 
اگه روزی شاد بودی، بلند نخند که غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین بودی، آرام گریه کن تا شادی ناامید نشه اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم هیچ گاه برای امدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من
 
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شاید هیچ وقت ،هیچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد