♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

" نگران نباش "


بگــــذار / ♥ ببــــوسمَـتـــــــــ ♥/ ..
نگـــــران نَبـاش !
کســــے ما را نمــے بینَــــد ..
این شعــــرها هـمـــهـ ..
سانســـــور مـــےشــونــــد! .../.

 

 

نگران نباش.سانسور.بوسیدن.،



 
 
 

 

 

تبر...

وقتی تبر به جنگلها آمد
درختان همه گفتند : 
نگاه کنید دسته اش از جنس خودمان است...



داستان کوتاه بیسکوئیت

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد!  

 

 

داستان.داستان خنده دار.داستان عاشقانه.داستان آموزنده.، 
 

 

حدیث حضرت‌رسول‌اکرم(ص)

آنچه خودتان نمیخورید ، به مستمندان مخورانید . حضرت‌رسول‌اکرم(ص)
 

 حدیث ‌رسول‌اکرم(ص).حدیث.مطالب آموزنده.،

خیلی شعر قشنگیه !!!

خیلی شعر قشنگیه !!!
 

 نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا به چشم خویشتن دیده ام که این کلمه
چون زنان آوازه خوان سنگ فرش خیابان ها را پی می گیرد
و در میدان های بزرگ شهر چون روسپیان به هوس آلوده
و چون جذامیان از شهرها می رانندش

نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا شنیده ای که این کلمات در میکده ها
همراه با هذیان مستان به لفظ می آید
هنگامی که سخن دوستت دارم در خیابان های کلام گریزان می گردد
مردم به آن حمله ور و سنگسارش می کنند
و آن گاه به آسایشگاه روانی رهبری اش می کنند
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا سخنی که بین لبانم برای نثارت برگرفته ام
پاکیزه و شفاف چون پروانه ای از نور است
و هرگاه که لبانم را ترک کرد به سوی دشت های سکوت پرمی گیرد
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
زیرا نمی خواهم در پرگرفتن این سخن به سویت، دوستان دشمن
با تعریف ها و بذله گویی شان آلوده اش کنند
نمی توانم به تو بگویم دوستت دارم
اما قادرم دوستت دارم را
به آرامی وقتی تو در خوابی با تمام وجودم بالای پیشانی ات کتابت کنم
تا سرانگشتان رؤیاهایت آن را برگیرند

 


 متن عاشقانه.شعر عاشقانه.عکس عاشقانه.عکس رمانتیک.عکس دختر و پسر،

 

تجاوز متخصص بیهوشی به دختران در بیمارستان اصفهان

دخترانی که برای عمل زیبایی بینی به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان مراجعه می کردند، پس از عمل متوجه می شدند که بکارت خود را از دست داده اند. به دنبال شکایت این دختران به نیروی انتظامی اصفهان، نیروی انتظامی دوربین مداربسته ای را به صورت نا محسوس در اتاق عمل قرار داد و مشخص شد که پزشک بیهوشی این عمل زشت را با این دختران انجام داده است. عکس های منتشر شده از این اتفاق شرم آور به قدری تکان دهنده است که تنها یک عکس از این عمل قبیحانه منتشر شده است.

 


 تجاوز، تجاوز پدر به دختر، تجاوز قبیحانه، تجاوز به دختر در بیمارستان، تجاوز به دختران در بیمارستان اصفهان، تجاوز به دختر جوان، تجاوز جنسی، تجاوز به دختر زیبا، تجاوز به دختران خوشگل، تجاوز به مریض بیمارستان، تجاوز به بیمار، تجاوز جنسی دکتر به مریضش، تجاوز جنسی دکتر به مریض خود،

 

الوسلام خدا

الو سلام
منزل خدا ست؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط، در انتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که می رسد،حساب بنده هایتان جداست؟
الو.....
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلندتر
صدای من چطور؟خوب و صاف و واضح و رساست
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست
دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
الو،مرا ببخش،باز هم مزاحمت شدم
دوباره زنگ می زنم،دوباره،تا خدا خدا ست. 

 

 

منزل خدا.پشت خط، دل شکسته.درد دل.،  

 

:(

دقت کردین ما ایرانیا
وقتی بچه هستیم میگن بچه ست بابا ، نمیفهمه
وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوونه کلّش باد داره ، نمیفهمه
وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه ، نمیفهمه
وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه ، نمیفهمه
  ... وقتی هم پیر هستیم میگن پیرشده ، حالیش نیست ، نمیفهمه
فقط وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن :

عجب انسان فهمیده ای بود... 

 

انسان فهمیده.طنز.ایرانیا.،

اگر بتوانی

اگر بتوانی بخندی،آموخته ای که چگونه نیایش کنی
هنگامی که هر سلول بدن تو بخندد،هر بافت وجودت از شادی بلرزد،
به آرامشی عظیم دست می یابی
http://www.redlink1.com/mydocs/group/56/02.jpg

ادامه مطلب ...