دید مجنون دختری مست و ملنگ
در خیابان با جوانانی مشنگ
خوب دقت کرد در سیمای او
دید ان دختر بود لیلای او
با دلی پردرد گفتا این چنین
حرف ها دارم بیا پیشم بشین
من شنیدم تازگی چت میکنی
با جوانی اهل مسکن می پری
نامه های عاشقانه می دهی
با ایمیل از توی خانه می دهی
عصرها اطراف میدان اطلسی
می پلاسی تو با هر نوع کسی
http://ostovar71.mihanblog.com
لیلی و مجنون سال 91، دختری مست و ملنگ، جوانانی مشنگ، شعر، داستان،