های نگاهت را نمیخواهم
من از فریاد مرده در حنجره تنهایی
من از این وحشت بی پروایی شب
خسته ام خسته
های نگاهت را نمیخواهم
منت بی حد صدایت را نمیخواهم
چراغت را بکش
من فروغت را نمی خواهم
های غریبه
اینجا هیچ نمانده جز صدایی خفته
در ارزوهای مرده
شتاب کن بی هیچ پروایی
مرده را تدبیر نیست
های نگاهت را نمیخواهم....