از پــس پرده نگاه کن مث شطرنجه زمـــــونـه
هرکسی مثّ یه مهره توی این بازی میمونـه
یکـــــی مثل ما پیاده یکی صدســـاله ســواره
یــه نفر خونه بهدوشـــه یکی دوتّا قـلعـه داره
یهطرف هــمه سیاه و یهطرف همه سفـــیدن
رو بهروی هم یهعمره ما رو دارن بازی مـیدن
تاج و تختِ شاه دیروز در قلعهشون نمـیشـه
بهخیالشون که این تاج سرشونه تا همـیـشـه
یادشـــون رفته که اون شــــــــاه که بـهصـد