♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

چهار درسی که باید از امام حسین علیه السلام آموخت

خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ  حجت‌الاسلام" سید محمود طباطبایی" مسئول تحقیقات دانشنامه امام‌حسین (ع) در گفت و گو با خبرگزاری فارس از چهار درس عمده ای که از رفتار و زندگانی امام حسین (ع) می وتان فرا گرفت ، سخن گفته است .وی در این گفت‌وگوی تفصیلی، به برخی از شبهات پیرامون وقایع پس از کربلا نیز پاسخ داده است. 


 

* درس اول؛ خیرخواهی برای همگان، حتی برای دشمن  

 

حجت‌الاسلام طباطبایی، با تأکید بر اینکه امام حسین (ع) نه تنها خیرخواه یاران و خانواده خویش بود، بلکه برای دشمن نیز طلب خیر می‌کرد، گفت: سرزنش دشمنان نیز بر همین اساس بود تا مبادا دستشان به خون آل‌الله آلوده شود. شاید عده‌ای تصور کنند؛ امام حسین برای جان خویش با دشمن چانه‌زنی می‌کرد، اما پذیرش توبه «حر» توسط ایشان و حضور او در میان یاران امام (ع) نمونه مستدل و روشنی از خیرخواهی امام برای نجات یک فرد از قعر جهنم است.

 

وی ادامه داد: «حر بن یزید ریاحی» زمانی به لشکر امام پیوست که اگر چندین مبارز دیگر نیز بدان می‌پیوستند، باز هم برتری عددی و آماری از آن لشکر کفر بود و به حال امام سود نمی‌بخشید. به شهادت تاریخ، حداقل ۳ شخص حاضر به یاری امام نشدند، اما امام برای آنها طلب خیر کرد که از جمله آنها می‌توان به «عبید‌الله بن حر جعفی» و «عمرو بن قیس مشرقی» اشاره کرد.

 

این پژوهشگر مؤسسه دارالحدیث افزود: این افراد پیشنهاد امام مبنی بر یاری ایشان را نپذیرفتند، اما امام باز هم خیرخواهی برای آنان را مد نظر قرار داد و به این افراد توصیه کرد؛ در کربلا و حوالی آن نمانند و در توضیح دلیل این کار به آنها فرمود: اگر اینجا بمانید، صدای استغاثه ما را بشنوید و یاری نکنید، به آتش جهنم گرفتار می‌شوید اما اگر در اینجا نمانید، بر بار گناهانتان افزوده نخواهد شد 

* درس دوم؛ توجه به نکات اخلاقی در بحرانی‌ترین شرایط 

 

حجت‌الاسلام طباطبایی، «توجه به نکات اخلاقی در بحرانی‌ترین شرایط» را یکی دیگر از ویژگی‌های بارز امام حسین (ع) عنوان کرد و گفت: در آستانه نبرد، شمر ـ که با حضرت ام‌البنین نسبت قبیله‌ای داشت ـ حضرت ابوالفضل و برادرانش را با عنوان «خواهرزاده» مورد خطاب قرار می‌دهد. اما حضرت عباس به وی پاسخی نمی‌دهد. در نقل‌های تاریخی آمده است که در این هنگام امام حسین (ع) خطاب به فرزندان ام‌البنین (س) فرمود: «أجیبوه وان کان فاسقاً فانّه من اخوانکم» یعنی؛ اگر چه این شخص فرد فاسقی است، اما پاسخ وی را بدهید! چون با شما نسبت فامیلی دارد.

 

وی افزود: در واقع، «حق فامیلی» این حق را ایجاد می‌کند که پاسخ شمر داده شود. این موضوع که امام حسین (ع) در آن شرایط نیز حق و حقوق خویشاوندی را فراموش نکرده‌اند، نشان از سجایای اخلاقی آن حضرت دارد 

 

* درس سوم؛ تبلیغ سالم  

 

حجت‌الاسلام طباطبایی، با تأکید بر پرهیز امام حسین (ع) از تبلیغات دروغین و غیر واقعی گفت: امام (ع) راه و هدف خود را برای افراد بیان می‌کردند و آنها را برای پیوستن به کاروان حسینی دعوت می‌کردند، اما به هیچ وجه برای این منظور به تبلیغات فریبنده متوسل نمی‌شدند.

 

وی با ابراز تأسف از اینکه امروزه، در شرق و غرب عالم، در عهد بیداری انسان‌ها و دموکراسی، برای برخی انتخابات محدود و سطح پایین نیز وعده‌های فریبنده داده می‌شود، گفت: جالب این است که گاهی، اساساً این وعده‌ها قابلیت عملی شدن ندارند.

 

مسئول تحقیقات دانشنامه ۱۴ جلدی امام‌حسین (ع) ادامه داد: حساسیت کار امام حسین با اینکه بسیار فراتر از یک انتخابات ساده بود و به مسئله مرگ و زندگی مرتبط می‌شد، با این حال ایشان هرگز حاضر نشد در طول مسیر خود ـ چه از لحاظ مکانی، یعنی از مکه تا کربلا و چه از نظر مدت زمان چند ماهه آن ـ به وعده‌های فریبنده و تبلیغات دروغین متوسل شود و هرگز به کسی وعده پست و مقام و حتی پیروزی نداد.

 

وی تصریح کرد: حتی باید منبری‌های ما نیز در نقل مطالب مرتبط با تاریخ تشیع، از آسیب غلو به دور باشند و تنها به ذکر مسائل واقعی و معتبر بپردازند.  

 

* درس چهارم؛ صداقت و راستگویی و شفافیت در اعمال  

 

حجت‌الاسلام طباطبایی با تأکید بر «صداقت و راستگویی امام حسین (ع) در گفتار و شفافیت در اعمال» گفت: توجه به این موضوع، برای افرادی که پست‌های اجرایی دارند و همچنین اصحاب رسانه، قابل توجه و تأمل است. گاهی ممکن است برای مصالحی حقیقت را قلب کنیم و فکر کنیم به خیر و صلاح دنیوی و اخروی امت است، اما امام حسین که در سخت‌ترین شرایط قرار داشت، در طول مسیر در مواجهه با دوست و دشمن کمترین میزان غلو، مطلب دروغ و خلاف واقعیت را بیان فرمود. امام همواره با صداقت و با شفافیت تمام با مخاطبان رفتار کردند.

 

وی در بیان یکی از مصادیق صداقت و راستگویی امام حسین (ع) گفت: کاروان حسینی به سمت کوفه‌ای در حرکت بود که بر اساس نامه مسلم (ع) آماده پذیرش امام بود. عده‌ای در مسیر به امام رسیدند و گفتند: خبر مهمی از کوفه داریم. به صورت خصوصی آن را اعلام کنیم یا در ملأ عام؟ امام حسین (ع) اعلام فرمودند مطلبی برای پنهان کردن از اصحاب وجود ندارد. این افراد از شهادت قیس، مسلم و هانی خبر داده و اوضاع نابسامان کوفه و خیانت مردمان آن را بازگو کردند.

 

این پژوهشگر مؤسسه دارالحدیث افزود: امام می‌توانست این خبر را ـ که برای روحیه افراد مضر بود ـ تکذیب کند و با اعلام خبر پیوستن افراد جدید به کاروان در آینده نزدیک، اصحاب را دلگرم سازد، یا حداقل کار ممکن این بود که قول و بیعت افراد را یادآوری و آنها را برای ماندن در کاروان حسینی مجبور سازد. اما امام افراد و اصحاب خود را برای ماندن در کاروان و ادامه مسیر مخیر گذارده و بیعت خود را از گردن آنها ساقط کرد و در این هنگام بیشتر افراد، کاروان حسینی را ترک کردند.

 

وی با اشاره به حدیث «النجاة فی‌الصدق» گفت: متأسفانه گاهی دروغ‌گویی برای ما با توجیهات مختلف سهل و ساده می‌شود، در صورتی که ائمه معصومین ـ که پیشوایان دینی ما هستند ـ هرگز در طول عمر مبارک خود حاضر به دروغ‌گویی و توسل به مطالب خلاف واقع نشدند.

 

طباطبایی، امام حسین (ع) را شاگرد و تربیت‌یافته مکتب امیر‌المومنین (ع) و پیامبر (ص) دانست و گفت: ائمه (ع) نیز در طول زندگی سخت و بحرانی خود، هرگز راضی به دروغگویی نشدند و به همین دلیل هزینه‌های سنگینی را پرداختند.

 

وی با ذکر یک نمونه تاریخی از دوران پیامبر (ص) ادامه داد: رسول‌الله (ص) در دوران غربت، به سراغ قبیله‌ای رفتند تا به دین اسلام بپیوندند. آن قبیله پیوستن به دین محمد را بلااشکال دانست؛ تنها به این شرط که پس از پیامبر حکومت جامعه اسلامی به قبیله آنها واگذار شود. شاید هر سیاستمداری در این شرایط، شرط مذکور را لفظاً یا به طور مبهم می‌پذیرفت و با خود می‌اندیشید؛ بعداً راهکاری برای فرار از آن پیدا خواهد کرد. اما پیامبر (ص) هیچ وعده‌ای به آنها نداد و فرمود: جانشین پس از من از سوی خدا تعیین می‌شود.

 

این حدیث‌پژوه معاصر به ذکر نمونه دیگری از راست‌گویی ائمه (ع) اشاره کرد و گفت: امیر‌المؤمنین (ع) نیز در شورایی که توسط «عمر بن خطاب» تعیین شده بود، برای پذیرفتن خلافت، حاضر به دروغگویی نشد. چرا «عبدالرحمن‌بن عوف» که مسئول اصلی این کار بود، ابتدا به علی (ع) پیشنهاد داد که در صورت عمل به کتاب خدا، سنت رسول‌الله (ص) و سیره شیخین حاکم شود، اما آن حضرت وعده دروغین به کسی نداد و به این ترتیب، عثمان به عنوان خلیفه سوم انتخاب شد و علی (ع) بیش از ۱۰ سال از خلافت دور ماند 

 

* عملکرد مردم کوفه باید برای ما درس عبرت باشد 

 

حجت‌الاسلام طباطبایی در بخش دیگری از این‌ گفت‌وگو به عملکرد مردم کوفه و دلایل تنها ماندن فرستادگان امام حسین (ع) در این شهر اشاره کرد.

 

وی با تأکید بر اینکه سفر حضرت مسلم (ع) به کوفه و به جان خریدن خطرات آن کار مشکلی بوده است، گفت: معمولاً افرادی که جزو عقلا محسوب می‌شدند، امام حسین (ع) را از رفتن به کوفه نهی می‌کردند و به همین دلیل، مشخص می‌شود که این کار، کار ساده‌ای نبوده است.

 

وی با بیان اینکه ممکن است عده‌ای ایراد بگیرند که چرا حضرت مسلم (ع) نتوانست اوضاع کوفه را مدیریت کند، ادامه داد: ماموریت حضرت مسلم این بود که اوضاع کوفه را بررسی کرده و بازگردد. وی قصد انقلاب در کوفه را نداشت. به همین دلیل نیز مخفیانه وارد این شهر شد.

 

طباطبایی، ایستادن تا آخرین لحظه در رکاب دین و حقیقت را مشکل خواند و گفت: عملکرد مردم کوفه باید برای ما درس عبرت باشد و بدانیم که وفاداری به بیعت بسیار مشکل است.

 

وی افزود: با ورود «ابن زیاد» به شهر کوفه، حضرت مسلم همچنان به مأموریت خود ادامه می‌دهد، اما مردم از دور وی پراکنده می‌شوند. با دستگیری «هانی»، حضرت مسلم قیام خود را با ۴ هزار نفر آغاز می‌کند، اما آن‌ها نیز آرام‌آرام صحنه را ترک می‌کنند، به طوری که در تاریخ آمده است، تنها ۱۰ نفر در کنار حضرت مسلم باقی می‌مانند.

 

مسئول تحقیقات دانشنامه امام حسین (ع) با بیان اینکه ماجرای کوفه درس‌های بسیاری دارد، گفت: امام حسین (ع) در روز هشتم ذی‌الحجه به سمت کوفه در حال حرکت بود که در اواسط راه، خبر شهادت حضرت مسلم را به ایشان رساندند و وی را از شرایط نابسامان شهر کوفه مطلع ساختند.

 

طباطبایی ادامه داد: جالب این است که وقتی قصد اعلام این خبر را داشتند، از امام سئوال می‌کنند که مخفیانه بیان کنیم یا در جمع بگوییم و امام می‌گوید که من چیزی ندارم که از اصحابم مخفی کنم.

 

این پژوهشگر حدیثی با تاکید بر اینکه امام حسین (ع) خبر شهادت مسلم را تکذیب نکرد تا بخواهد روحیه اصحابش را حفظ کند، ادامه داد: امام (ع) می‌توانست به اصحاب خود امید واهی بدهد یا اینکه از آن‌ها بخواهد چون بیعت کرده‌اند باید تا آخرین لحظه ایستادگی کنند، اما امام این کارها را نمی‌کند و جالب این است که می‌گوید من بیعتم را از شما برداشته‌ام و اگر می‌خواهید باز گردید، بروید.

 

این کارشناس علوم دینی، «شفاف‌سازی» امام حسین (ع) را کاری استثنایی اعلام کرد و ادامه داد: امام می‌دانست با اعلام این خبر، عده زیادی از کاروان خارج می‌شوند، اما این امر مانع از بیان حقیقت توسط امام نشد.

 

وی افزود: متاسفانه در جامعه امروز ما، گاهی برای کارهای کوچک، آمار و اخباری غیرواقعی و غیرشفاف اعلام می‌شود و به همین دلیل، باید عمل امام حسین (ع) را سرلوحه امور خویش قرار دهیم.

 

طباطبایی در پایان تصریح کرد: امام حسین (ع) در طول مسیر حرکت، کمترین وعده پیروزی، پست و مقام به اصحاب خویش نمی‌دهد و همواره بر صداقت تأکید دارد.





 

 

* بازگشت کاروان اسرا به کربلا قطعی است  

 

حجت‌الاسلام طباطبایی در بخش پایانی این گفت‌وگو به برخی شبهات پیرامون سرگذشت اسرا پس از شهادت امام حسین (ع) و ۷۲ تن از یاران باوفای ایشان پاسخ گفت.

 

وی در پاسخ به این سؤال که بعد از واقعه عاشورا بر کاروان اسرا چه گذشت، گفت: از جهت تاریخی اخبار چندانی از ماجرای سفر اسرا نداریم. در چند نقل آمده است که کاروان اسرا روز اول صفر به شام رسیده‌اند، اما اینکه دقیقاً چند روز در راه بوده‌اند و از چه مسیری خود را به شام رسانده‌اند دقیقاً مشخص نیست.

 

وی ادامه داد: بین شام و کوفه حداقل سه مسیر اصلی وجود داشته است و احتمالاً کاروان اسرا از یکی از این سه مسیر خود را به شام رسانیده‌اند. کوتاه‌ترین مسیر موجود، مسیر «بادیة‌الشام» است که تقریباً ۸۰۰ کیلومتر است.

 

طباطبائی با اشاره به دو مسیر دیگر تصریح کرد: مسیر دوم مسیر کناره فرات است که به آب نیز دسترسی داشته و حدود ۱۲۰۰ کیلومتر مسافت آن بوده است. این همان مسیری است که حضرت علی (ع) برای جنگ با معاویه از آن استفاده کرد و «صفین» در آن قرار دارد.

 

طباطبائی در مورد مسیر سوم گفت: طولانی‌ترین مسیر، این مسیر است که ۱۶۰۰ کیلومتر درازا دارد و از شهرهایی مثل تکریت، موصل و نصیبین عبور می‌کند. در واقع اگر نقشه امروزی این مسیر را ملاحظه کنیم از چندین کشور عبور می‌کند.

 

مسئول تحقیقات دانشنامه امام حسین (ع)، احتمال عبور کاروان از «بادیة‌الشام» را بیشتر دانسته و گفت: با توجه به اینکه از مواجهه مردم با کاروان اسرا روایات اندکی نقل شده است به احتمال قوی مسیر عبور کاروان، «بادیة‌الشام» بوده است. البته در برخی منابع متأخر «مقتل ابی مخنف» ماجراهایی نقل شده است که برای ما سندیت ندارد.

 

طباطبائی با اشاره به این نکته که ورود اسرا به شام با توهین و پایکوبی همراه بوده است گفت: برخورد شجاعانه اسرا و درایت حضرت زینب (س) باعث تغییر جو حاکم شده و یزید مجبور به تبرّا جستن از این جنایت شد. بنابراین مقصر اصلی را عبیدالله زیاد معرفی و او را لعنت می‌کند.

 

وی ادامه داد: یزید بعد از این ماجرا تا حدودی وسایل رفاه و آسایش اهل بیت علیهم السلام را فراهم آورد. بنابراین ضمن دستور به نومان ابن نصیر (مسئول کاروان) مبنی خوش برخوردی با اسرا، اختیار مسیر برگشت را به خود کاروانیان سپرد.

 

مسئول تحقیقات دانشنامه ۱۴ جلدی امام‌حسین (ع) در پاسخ به این سؤال که برگشت اسرا از شام چند روز به طول انجامیده است، گفت: اگر بنا را بر این بگذاریم که اسرا برای اربعین به کربلا رفته باشند، مسیر برگشت بادیه نزدیک به دو برابر می‌شود.

 

وی ادامه داد: در مورد اربعین بین علما اختلاف است. عده‌ای با وجود مسیر طولانی امکان حضور کاروان اسرا در کربلا در روز اربعین را منتفی می‌دانند. عده‌ای نیز این امکان را میسر دانسته و معتقدند اگر کاروان اسرا اول صفر در شام بوده باشد می‌توانسته از مسیر بادیه خود را در اربعین به کربلا برساند.

 

مسئول تحقیقات دانشنامه امام حسین (ع)، حضور کاروان اسرا در کربلا را قطعی دانسته و گفت: نکته‌ای که مشخص و بارز است این که اهل‌بیت (ع) به کربلا رفته‌اند. چرا که در نقل‌های تاریخی نیز ملاقات جابر بن عبدالله انصاری (صحابی بزرگ رسول خدا) با اهل بیت (ع) در کربلا تأئید شده است.

حجت‌الاسلام طباطبائی در پایان با اشاره به روایتی که یکی از نشانه‌های مؤمن را زیارت اربعین عنوان می‌کند، تصریح کرد: از آنجایی که اصل و بنای حادثه کربلا مبنی بر ماندگاری آن بوده است، هر اتفاق و نکته‌ای که یادآور امام حسین (ع) باشد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و بایستی گرامی داشته شود.

 

پایگاه فرهنگی هنری تکناز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد