♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

عروسک نخی

عروسک گردان، دستش را بالا آورد تا عرق پیشانی‌اش را پاک کند. عروسک نخی، پَرید

 بالا و با خود فکر کرد: «من، از همهء عروسک‌ها بالاترم!» عروسک گردان دستش را

پایین آورد؛ عروسک به پایین سقوط کرد و دست و پای چوبی‌اش با سر و صدا به هم

 خوردند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد