چند روز پیش بیرون بودم تصادف شده بود یه موتوری زده بود به یه دختر.
دختره رو زمین دراز کشیده بود و دوستش گرفته بودش تو بغل و گریه میکرد.مقنعه هر دو تاشون در اومده بود.پسرا هم هی میومدن تو صورتشون سرک میکشیدن.
یه پسره هم صورتش برد نزدیک صورت دختره.اینگار میخواست دختره رو بوس کنه.یهو یادش اومد کجا هس...
۹/۱۰/۱۳۸۹