تو تنهایی...
کجا داری میری اینو بخون که یادت بمونه...
تو تنهایی و کسی رو نداری... توی این عالم بزرگ تو تک و تنهایی...
هیچ کسی رو نداری... بی خود دل خوش نکن... به چی دل خوش کردی؟ به چیزی که وجود نداره؟ هیچ کس با تو نیست...
اونهایی که بهت میگن دوستت دارم, دوستت ندارن یا اگه دارن همش دو سه روزه,بعد میرن دنبال کار خودشون...
اونهایی که میگن عاشقتم... عاشق خودشونن, امتحان کن... اگه عاشقت باشن و تازه عزیزترین های تو هم مثل پدر و مادر یه روزی تنهات می زارن با دستهای مرگ یا تو اونا رو ترک میگی... اصلا از اینها بگذریم تو یه ذاتی و اون یکی دیگه... هرگز نمی تونه بیاد تو وجود تو و توی این دنیا تنهایی...
فقط و فقط و فقط...
یکی هست که همیشه با تو بوده و هست و می مونه... می مونه عاشقت هیچ بعید نیست از دل مهربونش که این همه بی توجه ای تو رو ندید بگیره و ندید میگره چون عاشقه...
حسش کن... این خورشید و زمین و آسمان و آدم ها و حوا ها و تمام موجودات رو فقط برای تو آفریده, نه کسی دیگه... تو دلیل آفرینش پروردگار مقتدرت هستی...
بخواه و حسش کن...
بخواب شب ها در آغوشش...
چشاتو نبند تا وقتی واست لالایی نگفته... اگه نگفت برو پیشش و بهش بگو چرا نمی آی؟
اگه جواتو نداد بدون که خیلی دوستت داره چون می خواد دوباره هم صدای تو رو بشنوفه... مثل اینکه فکر کن یه گدای کثیف, شلخته و معتاد و هرزه میاد در خونتون پول می خواد... شما هم سریع بهش یه پولی میدید که فقط زود از در خونه بره و کسی نبینه... اما فکر کن یه پسر یا دختر زیبا و جذاب و تمیز و با کلاس
میاد در خونه و خیلی با ادب میگه نیاز داره به پول... (خیلی دزدا این شگردشونه اما این یکی رو اینطوری تصور نکنید)
شما رو جذب می کنه,(نگو نه, باید جذب کنه دیگه اگه نه داستان خراب میشه... حالا مثلا جذب کرد
) دوست دارید بیشتر باهاش حرف بزنید و حتی ممکنه من بی جنبه دعوتش کنم بیاد تو...
خدا هم مارو شبیه خودش آفریده, ممکنه وقتی جواب نمی ده می خواد دوباره هم بریم پیشش... نظر شما چیه؟