به نام و نیروی و یاری دادار اورمزد ریومند فرهمند و امشه سپندگان و تندرستی و دیر زیوشی بهدینان مزدیسنان و همگی نیکان و با درود بر شما سروران گرامی.
خجسته باد جشن فرخنده مهرگان!!!
نوشتار زیر از دو بخش سامان یافته است : نخست داستان و افسانه زندگی مهر که به گونه کوتاهی آمده است و دیگر بخش همانندی بین آئین مسیح و مهر است.
با خواندن این گزارش خود به نیروی جهانی فرهنگ ایران پی خواهید برد.
داستان مهر از زبان رومیان بدینگونه است:
مهر از سنگ خارا زاده شد. کلاهی به روش فریژی ها بر سر دارد و در دستی خنجر و در دستی دیگر مشعلی از برای روشن نمودن تاریکی است نمود ( ظاهر ) گشت. چوپان هایی که از چگونگی زادن او شگفت زده شده بودند به او نماز بردند بره و گوساله و ... خود را نیازش نمودند. چون مهر جوانمرد دلیر برهنه و در خطر آسیب باد تند بود خود را در پس شاخه های درخت انجیر پنهان کرد و با کارد خود از درخت میوه چید و غذا ساخت و از برگ آن پوششی آماده نمود. نخستین پروردگاری که مهر در برابر او زور آزمایی کرد خورشید است. از این رو خورشید جایگاه والای مهر را شناخته ، اشعه ای از نور دور سر او قرار داد. از این روز به بعد مهر و خورشید بهم دست داده و در هر کاری همدیگر را یاری می کنند
گاو که نخستین آفرینش ژوپیتر اورمزدس میباشد آزاد در بالای کوهی میچرید. میل مهر به آن کشید که شاخ او را گرفته به پشتش سوار شود. جانور خشمگین می شود و دویدن آغاز می کند. هر چند که مهر زمین خورده بود اما دست بر نداشت خود را به شاخ های او آویخته چندی کشان کشان با آن رفت تا آنکه گاو خسته گشته تسلیم شد. آنگاه مهر سمهای دو پای گاو را گرفته بدوش خود کشید و با سختی بسیار بغاری که جایگاهش بود فرود آورد. در این جهان مهر دیگر باره گاو را رها نموده که آزاد در روی زمین میگردید. آنگاه خورشید پیک خود کلاغ را به سوی مهر فرستاد. به او دستور داد که گاو را گرفته فدا سازد. هر چند که مهر به اجرای چنین دستوری خوشدل نبود ولی چاره ای جز فرمانبرداری به دستور آسمانی نداشت. ناگزیر با نا خرسندی سگ خود را برداشته و گاو را دنبال نمود و دستگیرش کرد. مهر با دستی گلوی او را گرفت و با دست دیگر دشنه بتهیگاه او فرو برد. در همان دم از کالبد جانور جانسپار فرجودی ( معجزه ای ) روی داد. گیاهان درمان بخش روئید به گونه ای که زمین سراسر سبز شد. از مغز آن دانگیها ( حبوبات ) روئید. از خونش تاک زر پدید آمد. اهریمن به امیدی که از این هنگام بهره برد آفریدگان ناپاک خود مانند مار و کژدم و مورچه را شتابان بسوی گاو جانسپار فرستاد تا سرچشمه زندگی آنرا ناپاک گرداند. اما کوشش آنها بی فاید بود و ماه نطفه گاو را پاک می کند و گونه های جانوری از آن پدید می آید. روح گاو نیز که به دست سگ نگهبانی می شد به آسمان رفت و در آنجا نگهبان گله و رمه شد. مهر نیز با این قربانی بدرگاه پروردگار زندگانی را از نو آغاز نمود.
آئین مهر بیش از سیسد سال در روم رواج داشت و بسیاری از مهاد آن مانند : قربانی کردن - رستاخیز - پل صراط - برزخ - بهشت و جهنم و ثواب و گناه در دین عیسی باقی مانده است. نیز بسیاری از نهاده ها و ایستار ها ( رسوم و عادات ) آئین مهر در جشن ها و روز به ها ( عید ها ) و پرستش های مسیحیان باقی مانده است.
دین عیسی هنگامی که به اروپا راه یافت خود را در برابر آئین کهن سالی دید که در دل مردم ریشه افکنده بود. از سویی دین نو خاسته که حتی از سوی بنیانگذار خود عیسی کتاب و دستوری نداشت بناچار می بایست نهاده ها و ایستار ها یا به دیگر سـخن نـمـای ( ظاهر ) دین خود را از دیگران بگیرد. این پیروی از آئین مهر پرستی بجایی رسید که هر دو دسته مسیحیان و مهر پرستان بهم کیش خود برادر می گفتند. هر دو غسل تعمید می کردند. هر دو بهدیگر آب مقدس می پاشاندند. نیز هر دو در هفته یک روز را تعطیل می کردند.
از برای آئین مهر هفت درجه و جایگاه سپند و اشو ( سپند ) می پنداشتند که برای راهیابی به هر جایگاه باید شست و شوی ویژه ای انجام می گرفن غسل تعمید عیسویان ریشه در این کنش دارد.
در هر یک از روز های هفته در جای ویژه ای از پرستشگاه از ستاره ویژه همان روز ستایش و نیایش می شده است. روز یکشنبه که ویژه خورشید بوده است را نیز گرامی می داشتند. بزرگترین جشن مهر در روز 25 دسامبر بوده که زادروز مهر پنداشته می شده است. از آنجایی که آئین مهر ریشه در اندیشه مردم روم افکنده بود پیشوایان آئین مسیح روز 25 دسامبر را روز میلاد مسیح و روز یکشنبه ( Sunday ) را هم روز پرواز عیسی به آسمان پنداشتند تا با اندیشه های پیشین مردم هسمتاری ( ضدیت ) نداشته باشد. در فروردین و اردیبهشت ماه نیز مهر پرستان جشن هایی می گرفتند که در آئین عیسوی روزبه ( عید ) فصح و روز پرواز روح عیسی پنداشته شده است.
در هنگام ستایش و سرودن نیایش برای مهر نوازندگی هم در کار بوده و در گاه ( وقت ) ویژه ای زنگ هم می زدند. برای نمونه گاهی که نیایش آنها به پایان میرسید و می خواستند از تندیس مهر پرده بردارند زنگ می زدند. این زنگ را در کلیسا به نام ناقوس می شناسیم.
در آئین مهر در گاه ستایش زانو زدن به هنجار ( معمول ) بوده است. در آئین زرتشتی موبدان نان و آب را سپند دانسته با هوم در آمیخته و در گاه نیایش مذهبی می خوردند.این آب در اوستا زاوثر است که امروز زور گویند و آن چند قرص نان نیز در اوستا درئون است که امروز درون گویند.
این ایستار کهن ایرانی به اروپا رفته ولی چون گیاه هوم در اروپا نبوده که از فشرده آن آشام ( شربت ) ویژه را سازند از این رو بجای آن از فشرده شاخه های تر و تازه گیاه رز بهره می بردند. با گذشت زمان شاخه های رز جای خود را به فشرده انگور و آشام داد. آب زور نیز به آب مقدس یا ما العمار ( Holy Water ) دگرگون شد که از شاهکارهای کلیساست.
همچنین در مذهب عیسی فئوخارشتیا آشام و نانی است که آنرا خون و گوشت و روان عیس میسح پنداتشه اند و در آئین های مذهبی آنرا می خورند. فئوخارشتیا همان هوم و درون است که تنها نامش دگرگون شده است.
در جای جای مسیحیت نیز می توانیم رد پایی ا ز مهر ببینیم. چنانکه در کلیسای بزرگ واتیکان تندیس مهر گزارده اند . نیز در مکاشفات یوحنا رد پایی از یکی از استوره های کهن ایرانی ضحاک به چشم می خورد. ( مکاشفات یوحنا - فصل 20 ) برای آشنایی بیشتر با همانندی استوره های ایرانی و وجود آنها در انجیل و نیز احادیث مسلمان نگری بر کتاب ارزشمند « زند وهومن یسن » به کوشش شادروان « صادق هدایت » بیاندازید.
فرجامید به خشنودی اهورا مزدا. پاینده و جاوید باد ایران.
شادی و رامش نیاکان ایران زمین.
ایدون باد. ایدون تر باد.