♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

♥جوجو طلایی♥

♥هر چی به ذهنت برسه این تو هست♥

پرنده...

دو پرنده‌ی بی‌طاقت در سینه‌ات آواز می‌خوانند. تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید تا عطش آب‌ها را گواراتر کند؟ تا در آیینه پدیدار آیی عمری دراز در آن نگریستم من برکه‌ها و دریاها را گریستم ای پری‌وارِ در قالبِ آدمی که پیکرت جز در خُلواره‌ی ناراستی نمی‌سوزد! ــ حضورت بهشتی‌ست که گریزِ از جهنم را توجیه می‌کند، دریایی که مرا در خود غرق می‌کند تا از همه گناهان و دروغ شسته شوم. و سپیده‌دم با دست‌هایت بیدار می‌شود ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد