-
عکس عاشقانه
1391/08/19 14:38
-
داستان عشق و دیوانگی
1391/08/19 14:37
در زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند. ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت بیایید یک بازی بکنیم مثل قایم باشک. همگی از این پیشنهاد شاد شدند و دیوانگی فورا فریاد زد، من چشم می گذارم و از آنجایی که کسی نمی خواست دنبال دیوانگی برود...
-
تصاویر خنده دار از یک بچه
1391/08/19 14:36
-
داستان زیبای خیانت
1391/08/19 14:36
چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک. زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر. آنقدر این فضای خالی زیاد شد و...
-
داستان فوق العاده در مورد عشق
1391/08/19 14:35
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.» آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می...
-
گفتگوی شیطان با خدا
1391/08/19 14:35
شیطان به خداوند تبارک و تعالی گفت: چگونه است که بندگانت تو را دوست می دارند و تو را نا فرمانی می کنند در حالی که با من دشمن اند ولی از من اطاعت می کنند؟! خطاب رسید که ای ابلیس به واسطه همان دوستی که به من دارند و دشمنی که با تو دارند از نافرمانی های آنان در خواهم گذشت، اگر توبه کنند. ای خدای من هر جا هستم، هر جا که...
-
داستان عشق
1391/08/19 14:34
در روزگارهای قدیم جزیره ای دور افتاده بود که همه احساسات در آن زندگی می کردند: شادی، غم، دانش عشق و باقی احساسات . روزی به همه آنها اعلام شد که جزیره در حال غرق شدن است. بنابراین هر یک شروع به تعمیر قایقهایشان کردند. اما عشق تصمیم گرفت که تا لحظه آخر در جزیره بماند. زمانیکه دیگر چیزس از جزیره روی آب نمانده بود عشق...
-
عکس پیشی
1391/08/19 14:34
-
بنظرت این پاندا داره به چی فکر میکنه؟
1391/08/19 14:33
-
یک داستان عاشقانه
1391/08/19 14:33
از زندگی خسته شده بود.... شقیقه هاش تیر می کشید .. بی تفاوت به دیوار سفید خیره شده بود... چقدر خسته بود... از نگاهش پیدا بود. تنها اومیدانست... چقدر دوستش داشت؟ جواب این سوال را نمی دانست اما کسی در درونش فریاد میزد یک دنیا اما دنیا به چشمش کوچک بود...به اندازه ی تمام ثانیه هایی که با یاد او.فکر او صدای او زندگی کرده...
-
داستان عاشقانه و غم انگیز قرار!
1391/08/19 14:32
صدا پاشنهی چکمههاش را میشنیدم. میدوید صِدام میکرد. آنطرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین... نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم...
-
پرنده مردنی است.
1391/08/19 14:31
دلم گرفته است. به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب می کشم. چراغ های رابطه تاریکند. کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد! کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد! پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است............! (فروغ فرخزاد) http://bahar-milad.blogfa.com/
-
بارون یا باران؟!چه فرقی می کند!...
1391/08/19 14:31
شت این پنجره ها وقتی بارون می باره وقتی آهسته غروب تو خونه پا می ذاره وقتی هر لحظه نسیم توی باغچه ها میاد توی خاک گلدون ها بذر حسرت می کاره وقتی شبنم می شینه رو غبار جاده ها وقتی هر خاطره ای تو رو یادم میاره وقتی توی آینه خودمو گم می کنم می دونم که لحظه هام رنگ آبی نداره تازه احساس می منم که چشام بارونیه پشت این پنجره...
-
بابا آب نداد!
1391/08/19 14:31
کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود اون که تو قصه مونده بود از اون یکی جدا نبود ماه پیشونی جدا بود از طلسم دیوای سیاه پلنگ عاشق می پرید تا لب شیروونی ماه سیاوش شاهنامه رو کاش کسی گردن نمی زد کاش کسی توی قصه ها از عاشقی دم نمی زد کاش داش آکل با رخم تیغ تو بسترش جون نمی داد قصه نویس قصمون رو با گریه پایون نمی داد تقویم...
-
می خواهم تو را در آغوش بگیرم
1391/08/19 14:30
زندگی فرصت بس کوتاهی است تا بدانیم که مرگ آخرین نقطه ی پرواز پرستوها نیست.مرگ هم حادثه است مثل افتادن برگ... دلم بدجور گرفته ست.خیلی وقت است که گریه نکرده ام.بغض راه ورودی و خروجی تونل نفسم را بسته. احساس میکنم دیگر نمی توانم نفس بکشم. بغض گلویم را میفشارد دلم میخواهد گریه کنم اما نمی توانم جلوی اطرافیانم خجالت میکشم...
-
بغض
1391/08/19 14:29
نمی دونم تا حالا واست پیش اومده بغض راه گلوتو گرفته باشه و نتونی اشک بریزی؟ تا حالا واست پیش اومده که یه دنیا حرف واسه گفتن داشته باشی و کسی رو نداشته باشی که به حرف دلت گوش کنه؟ تا حالا واست پیش اومده حاضر باشی به خاطر یک نفر حتی جونت بدی ولی اون حتی حاظر نباشه بهت فکر کنه؟ تا حالا واست پیش اومده دعا کنی بمیری ولی...
-
دلم خواهد مرد .......
1391/08/19 14:29
و اگر عشق در این خانه ی متروکه به دنیا آید در و دیوارهایش خفه خواهد کرد هر عاشق را و تو رفتی از این خانه دلم ...... خواهد مرد ! و تو را در پس پنجره ی خاک آلود در میان مه راه در پس ردپایی بی رنگ سرد خواهم دید پنجره می گرید زغم دل که در آن آه با لب می رقصد ! http://bahar-milad.blogfa.com/
-
برای 1 نفر باش
1391/08/19 14:28
سعی کن همیشه تنها باشی چون تنها به دنیا آمده ای و تنها می میری بگذار عظمت عشق را هیچ گاه درک نکنی چون آنقدر عظیم است که تو را در زندگی نابود می کند اما اگر عاشق شدی ... فقط یک نفر را دوست بدار بخند ، گریه کن و ق دم بردار تنها برای یک نفر
-
دفتر دلم
1391/08/19 14:27
یه روز تو دفتر دلم تصویر عشق و کشیدم تو خلوت سرد تنم یه رد پایی کشیدم درست مثل یه همسفر تو قصه ها می دیدمت اخه توی دفتر عشق یه رنگ خوبی کشیدمت اما نمی دونم چی شد سیاهی دورش حلقه زد از توی نقشه دلم چه بی خبر پر زد و رفت اخه مگه نمی دونست قلبش و ابی کشیدم دیگه توی دفتر دل تصویر عشق و ندیدم چرا نه عکس خودمو با چشم گریون...
-
عکس نوزاد
1391/08/19 14:27
تعجب نکنید…..این نوزاد ……….!!! این فقط یک عروسک است :-D
-
انسان چهار پا با جنسیتی نا مشخص به دنیا آمد
1391/08/19 14:19
انسانی که باچهار پا در یکی از زایشگاه های سوریه به دنیا آمده ، پزشکان و پرستاران را شگفتزده کرده است. عصر شنبه زایشگاه بیمارستان کودکان «حلب» سوریه ، شاهد به دنیا آمدن انسانی با چهار پا بود. جنسیت این نوزاد هنوز مشخص نیست و پزشکان سرگرم بررسی وضعیت او هستند تا برای جراحی پاهای زاید آماده شوند. نوزاد ناقص آنان می گویند...
-
دختری اندوهگین
1391/08/19 14:19
دختر جوانی روی نیمکت پارک نشسته داشت با حالتی اندوهبار گریه میکرد. شخصی شیک پوش که به طور اتفاقی از اونجا رد میشد دلش به حال دختر سوخت و با حالتی دلسوزانه به طرف دختره رفت و به او گفت: دختری به این خوشگلی، با این لباس شیک، تو این روز قشنگ که گریه نمیکنه! گریه نکن عزیزم بگو مشکلت چیه شاید بتونم حلش کنم هیچ گرهای نیست...
-
سوراخ دیوار
1391/08/19 14:18
یارو میره دیوونه خونه میبینه همه تو صف واستادن دارن یکییکی تو یه سوراخه نگاه میکنن بعد دوباره میرن ته صف وامیسن. یارو کنجکاو میشه ببینه تو سوراخه چه خبره، خودش هم میره تو صف وامیسه و تو سوراخه رو نگاه میکنه هیچی نمیبینه، یه بار دیگه تو صف وامیسه بازم هیچی نمیبینه،از یکی میپرسه: شما چی رو نگاه میکنین؟ من که هر چی...
-
به کی می گن دختر بهشتی؟
1391/08/19 14:18
خصوصیات یه دختر خوب چیه؟ یه دختر پاک؟
-
اگر قصد ازدواج ندارید.چه نقشه ای برای آینده دارید.؟
1391/08/19 14:17
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نظر بدید.
-
خانواده
1391/08/19 14:16
بهترین کلمه ای که تا به حال شنیدم دوست دارم تا ابد کنارشون باشم دوست دارم جونم رو فدای همشون کنم مامان بابا داداش خواهر با همه خوبی ها و بدی هاشون
-
پاک بودن
1391/08/19 14:16
چقدر لذت بخشه وقتی می دونی پاک و بی گناهی می تو نی راحت تو چشای مادر و پدرت نگاه کنی گذشته رو ول کن هر کاری کردی رو فراموش کن از امروز بگو من میخام پاک ترین باشم بهترین باشم. هیچوقت عهدت رو نشکن که زندگیت رو نکبت میگیره
-
رابطه پاکدامنی و موفقیت در زندگی
1391/08/19 14:15
هر کی پاک تر موفق تر
-
نگاه بد و متلک
1391/08/19 14:15
نمی دونم بجز ایران این رفتارها جای دیگه هم هست؟؟؟؟؟ باید دید ....
-
آسیب های ناشی از روابط بین دختر وپسر
1391/08/19 14:14
1 ـ دید باز جوانان نسبت به اطراف وجامعه ازبین می رود ، جوان همیشه درگیر ارتباطی است که داشته ، دیگر نمی تواند نسبت به مسائل مربوط به جامعه و … با دید باز نگاه کند 2 ـ افکار جوانان منحرف می شود ودیگر آن ذهن سالم را از دست می دهند . 3 ـ به خاطر ایجاد زمینه برای چنین روابطی ، آزادی از دیگر جوانان گرفته می شود . 4 ـ مقام...